کل نماهای صفحه

۱۳۹۰ مهر ۱۸, دوشنبه

دین اسلام و اولین آزادی های فردی واجتماعی

به عقیده من انسان به محض پذیرفتن دین خود را محدود می کند واگر این دین چیزی مثل اسلام باشد که محدودیت هایش بیش از حد است و اصولا ادیانی همچون اسلام در تمامی امور دخالت داشته و محدودیتی بر خود نمی تابد در زیر به نکاتی می پردازم:
از آنجا که راویان دین اسلام معتفدند اصول اموردر کتابی به نام قرآن نوشته شده که همه باید بدون چون وچرا بپذیرند و از آنجا که کلام آنرا ماوراء علم انسانی می دانند افرادی خود را ذی شعور تر از دیگران معرفی کرده اند که بر اساس سلایق وعلایق تعابیر متعددی برای آن قائلند که اینجا مشکل شروع می شود و از آنجا که این اقراد خود را در علومی خاص محدود کرده اند مسلما تجویزات خاص دارند که با علوم تجربی و طبیعی در تمایز است .ومی توان نگاهشان را به آزادی ،زن ،فرزند و جامعه وهزاران موضوع دیگر دید مثلا این روزها گاها از مردم سالاری دینی صحبت می شودکه می دانیم مردم سالاری یا دموکراسی با دین سر سازگاری ندارد دموکراسی نگاه آزادانه ای به انسلان دارد که در آن می توانی عقیده ،مرام یا منطق خود را داشته باشی ولی دین چنین آزادی به تو نمی دهد او می گوید آزادیت را تعریف کرده ام دینت اسلام است ،سیاستت عین دیانتت است ،نمی توانی از دین خارج شوی ،نمی توانی با غیر مسلمان ازدواج کنی ،نمی توانی هر چیزی را بخوری ،باید خداوند را به زبان عربی ستایش کنی ،خداوند تو جهنم دارد که تو را می سوزاند ومرگ وزندگیت باید عجین با اسلام باشد،زنت نیمی از تو بها دارد ،زن دارای عقلی ناقص است، یعنی دموکراسی و انسانیت فقط اسمش هست ولی ماهیت ندارد یعنی نه آزادی فردی داری ونه آزادی اجتماعی ، در چار دیواریت آزاد نیستی چرا که برای آن هم تعریف دارند و واقعا سئوالی در ذهن ایجاد می کند واینکه آیا خداوند انسان را آزاد آفرید یا در کندوئی زندانیت کرده تا زجرت را با لذت خودش عجین کند؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر