کل نماهای صفحه

۱۳۹۰ آبان ۶, جمعه

صدای آمریکا(voa) حافظ منافع حکومت ملایان در آمریکاست

آقای عسگرد در صدای آمریکا مثل کشاورزی در فصل برداشت داسی را برداشته به جان منتقدین حکومت اسلامی افتاده واینگونه که پیش می رود احتمالا تا چند ماهی دیگر مجبور است خودش هم مدیریت کند وهم مجری باشد واحتمالا از شریعتمداری روزنامه کیهان وده نمکی وعباسی دعوت خواهد کرد به عنوان کارشناس در برنامه هایش شرکت کنند .البته پیش تر ها هم عملکرد صدای آمریکا شبهه ناک بود ولی اینگونه واضح  به حمایت ازحکومت ایران اقدام نمی کرد  و به گونه ای عمل می کند که انگار حافظ منافع حکومت اسلامی در آمریکاست ولی بر این باورم که ایشان با اینکه مدت زیادی نیست آمده به زودی خواهد رفت .

۱۳۹۰ آبان ۵, پنجشنبه

خانم کلینتون دم خروستان پیداست قسم نخورید

تناقض گوئی وریا کاری در گفته وفعل آمریکائیان همیشه مشهود بوده، آن موقع که در ایران جنبش آزادیخواهی ایرانیان به گوش همه رسید به جز اندک کلامی کاری نکردند ومدعی شدند نمی خواهند در مسائل داخلی ایران دخالت کنند ولی به محض اینکه در لیبی آشوب شد حتی در غالب ناتو حمله هم کردند چرا که تاریخ مصرف قذافی تمام شده بود.حکومت ایران را تحریم می کنند و سران حکومت را تروریست دولتی وشرورمی خوانند و در صدد ارتباط سالم با آنها هستند،میدانند در ایران اینترنت فیلتر ومحدود است وبازدیدکنندگان از سایتها را به دلیل همین کار دستگیر می کنند ولی هدیه کریسمسشان  در فضای مجازی سفارت است مثل خرید کفش فوتبال برای کسی هستند که هر دو پایش قطع شده،به مهاجرین ایرانی که با مشقت فراوان راهی آن دیارند پناهندگی نمی دهند ولی ملایان گرین کارت دارند ،وهزاران مورد دیگر پس خانم کلینتون بهتر است قسم نخورید دم خروستان پیداست.

حکومت جور وجهلی که انسانیت را از یاد ما ایرانیان برده

ما ایرانیان از دیر باز به انسانهای مدنی ومتمدن معروف بودیم وبه  تاریخی که اگر چه گاه با تحریف همراه بوده وگاه دستخوش یورش ناجوانمردانه واستیلای اقوام بربر و چپاولگر بوده بنگریم غالب نوشتارها دال بر مدنیت وبالا بودن شعور ایرانیان دارد ولی می بینیم  با تولد حکومت اسلامی تمام معادلات به هم می خورد و  کار را به جائی رسانده که دروغ وریا وبی فرهنگی مثل بیماری مسری به جان ما افتاده اول اینکه با تعریف وتمجیدهای جاهلانه به تقدس نمائی سران حکومت پرداخته تا جائی که  ازوجود هاله نوروسخن گفتن خامنه ای بدو تولد می گویند تا  دعای امام زمان خیالی با نام خامنه ای در عرفات که همه وهمه اوهامی است که می خواهند ابتداجامعه رامحک بزنند و در وحله بعد دروغ را نشر دهند ووبا هیچ عکس العملی از جانب مردم روبرو نمی شویم واز طرفی با اجرای اعدامهای خیابانی ودر معرض دید به خیال خود از جامعه زهر چشم می گیرند ولی جای بسی تعجب است که این برنامه شده عین شوی خیابانی که پیر وجوان وکودک را به تماشای خود وا می دارد و دریغ وافسوس می خوری از فرهنگ بربریتی که در جامعه تزریق کرده اند آیا از گرفتن جان یک انسان کاروعملی را شنیع تر وفجیع تر سراغ داریم؟ البته فارغ از جنایت و یا عمل مجرمانه ای که شخص معدوم مرتکب شده که در حکومت اسلامی جزائی که برایش منظور می کنند  ابهام دارد وخود مستلزم بحث های فراوان است تماشای این صحنه ها انسان را به چه درجه از اغناء میرساند که از خواب خود می زنند وبه همراه کودکان به تماشای آن می پردازند ،آیا جان دادن افرادی که  گاها به سبب محرومیتــهای اجتماعــی و
 اقتصادی  و یا  سوء  استفاده  در دوران  نوجوانی بـــــزه کار شده اند ودر مسیـــر انحرافی افتاده اند باعــث خوشنـــودی می شود وعین تفریحی برای پر کردن اوقات فراغت شده آیا به واقع ما همان ایرانیانی هستیم که از نژاد کوروش وداریوشیم؟آیا ایرانیــانی هستیم که به داشتن فــردوسـی افتـخـار می کنیــم ؟  یا بــه  دولتـی  ســر زمامداران اسلامی انسانیت را از یاد برده ایم و بدیها وزشتی ها برایمان شده کرامت؟

۱۳۹۰ آبان ۳, سه‌شنبه

دروغ های احمدی نژاد

  1. در ایران زندانی سیاسی نداریم.
  2. در ایران آزادی مطلق است.
  3. در ایران همجنس باز نداریم.
  4. در ایران تورم نیست.
  5. در ایران همه شادند.
  6. مردم از حذف یارانه ها خوشحالند.
  7. من نگفتم هاله بر سر دارم.
  8. کسی به خاطر توهین به من در زندان نیست.
  9. من با قذافی دیدار نداشته ام.
  10. من بر سر  سفره پدر نان حلال خورده ام.
  11. من حلال زاده ام.
  12. من ایرانی ام.

چند بار گفتم، بازم میگم ،آمریکا وبعضی ها سیاه کارند.

حکومت اسلامی ملایان تشکیل شده از بوزینه هائی مثل آقاتهرانی و امثالهم که در مجموع عین سلولهای یک اندام که دور هم گرد آمده ضامن وجود حکومتی جابراند که بدون این اجزا آن حکومت وجود خارجی ندارد،هنگامی که آمریکا دور بر میدارد و های وهو می کند خنده ام می گیره چرا که در کل حکومت اسلامی را تهدید می کند ولی به تک تک افرادی که این حکومت را تشکیل داده اند پناه میدهد ،کم نیستند افرادی که به آمریکا واروپا از ستمی که همان ملایان بر آنها روا داشته مهاجرت اجباری کرده اند ودرخواست شان پذیرفته نشده وبه نکبت وبدبختی گرفتارند ویا روانه ایران می شوند وبه مصائبشان افزون می گردد وگاه به قیمت جانشان تمام می شود ولی درعوض گردن کلفتان ودزدان حکومتی به راحتی با عناوین سرمایه گذاری وغیره اجازه اقامت می گیرند مثلا همین آقا تهرانی که دائما داد از مرگ بر این وآن سر میدهد چرا شهروندی وگرین کارت آمریکا را دارد اینها که به آمریکا می گوینددشمن ،پس هویت دشمنانه برای ملایان چه معنی دارد،البته هم ما وهم خودشان میدانند اگر در گذشته یک قرارداد ترکمن چای داشتیم حالا هزاران قرار داد ورابطه ننگین بر قرار است.از یک طرف ملایان ایران را به بهای شهروندی وگرین کارت به باد داده وآمریکا واروپا هم سیاه کارند.

۱۳۹۰ آبان ۲, دوشنبه

اسلامگرایان تونسی عین خمینی عمل خواهند کرد

با پیروزی اسلامگرایان در تونس فصلی جدید درآن کشور باز شد البته امید است به دموکراسی مورد دلخواه برسند ولی به مصداق سالی که نکوست از بهارش پیداست وانگار زیاد هم نباید دلخوش بود ،به یاد می آورم زمانی که غنوشی وارد تونس شد در خطابه ای اعلام کرد من خمینی نیستم وبه گونه ای سخن گفت که اندیشه اسلام گرایانه اش در سیاستش دخالت ندارد ولی حال که حذبش به پیروزی رسیده در مصاحبه با بی بی سی مفهوم دیگری از صحبتهایش برداشت می شودانگار این هم مثل خمینی خدعه کرده اول اینکه شورا دراسلام را با دموکراسی مطابقت می دهد و این هم مردم سالاری دینی را با ورژن جدید مطرح می کند ودوم اینکه کسی که از سیاست ملایان ایران انتقاد می کرد وخود را دور از آنان می دید از موفقیت ملایان در صحنه بین المللی سخن گفته،واز این قضیه بوی خوشی استشمام نمی شود وبه اعتقاد من تونسی های بیچاره از چاله بن علی درآمده وبه چاه غنوشی فرود آمده اند البته ممکن است عده ای اظهار نظر در این باره را زود بدانند ولی اطمینان کامل دارم با پیروزی اسلام گرایان به بیچاره گی مردم درمانده تونس افزون شدو دیکتاتوری نوینی رقم خورد

۱۳۹۰ آبان ۱, یکشنبه

قربانیان حکومت آخوندی برای چاپیدن بیشتر

حکومت اسلامی ناب محمدی ریشه در فساد دارد که این فساد همه گیر شده از مسائل اجتماعی تااقتصادی وغیره را مشمول می شود ،از عده ای بی سواد وعقده ای وگرسنه  که به گنجی رسیده اند توقع دیگری نیست آخوندان دارای جیبی فراخند که گنجایشش همچون حقه وافور است که در خود همه چیز را می بلعد و این موضوع همچون واکنشی شیمیائی است که نیازمند کاتالیزور است که برای انجام سریع وآسان نیازش لازم است این کاتالیزورها که قربانیان را بوجود آورده  گاها دست پرورده خود نظامند مثلا چپاولی به نام اختلاس اخیر در این بعد نمی تواند کار نظام یافته ای نباشدوکار یک نفرودو نفر نیست اگر اندکی با سیستم بانکی داشته باشیم میدانیم حساب حتی یک 1ریالی از چشم بازرسان مخفی نمی ماند و هر گونه تناقض به وضوح روشن است ولی از جائی که این مبالغ باید به جیب ملایان برود هر غیرممکنی ،ممکن می شود ولی اینجاست که باید پلهائی زده شود وهمانطور که گفتم قربانیانی نیاز دارد این قربانیان گاهی به صورت خاوری ها تجلی می یابد که دانسته یا ندانسته وارد بازی می شوند،یادمان نرفته موضوع قتلها ی زنجیره ای به ختم زندگی سعید امامی منجر شد واز این نوع از تولد انقلاب اسلامی  تا کنون به وفور دیده شد ولی موضوع اصلی که کاممان را تلخ می کند فراموشی زود هنگام ماست که اصل را فراموش می کنیم و به فرعیات چنگ می زنیم.

مام وطن به یمن حضور ملایان روضه خوان به پیره زن صیغه ای بدل گشته

وقتی یه آخوند بی اصل و نصبی  که گوشه ای می نشسته تا دو ریال بهش بدند تابا پشت هم اندازی چرندیاتی  روضه حضرت عباس وکوفت وزهر مار بخونه و وسیله نقلیه ای که می شناخته الاغ یا حد اکثر دوچرخه شکسته ای بوده وارقام واعدادی که باش سرو کار داشته سهم امام وخمس وزکات بوده ،شده رهبر وسرمایه یک کشور غنی را دستش دادند و میلیونها نفر خدم وحشم داره وانواع واقسام ماشینها وهواپیماهای اختصاصی را در خدمت دارد و نیروهای مسلح تا به زانو جلوش خم می شندو گوش به فرمانش جولان می دهند و دنیا را به هم می ریزندو دانما توسط عده ای از خودش بدتر براش تبلیغ می شه و از برکات ونبوغ ومکارمش برای مردم توضیح داده می شود  چه توقعی می توان داشت آیا جز دیکتاتوری می توان بدنبال چیز دیگری بود؟آیا زمانی که خود را جانشین خدا در زمین می داند کسی را یارای مخالفت با وی هست؟آیا اگر کسی از سر انتقاد کلامی را جاری کرد به او اتهام  سیاسی می زنند؟مطمئن باشدید برای این افراد موضوع را اعتقادی کرده و اتهام دینی و توهین به مقدسات سر هم می کنند از این رو اون گوساله احمدی نژاد می شینه میگه ما زندانی سیاسی نداریم.بله به نظر ایشان افرادی که در زندان هستند  عده ای شرور ومجرم جنائی واعتقادی اندوبه سبب سیاست روشن وواضح ودینی از نوع ناب وامام زمانی که احمدی نژادواربابان گردن کلفتش دارند که مخالفی نیست  که به طبعش  زندانی سیاسی داشته باشندو واقعا جای سئواله چرا مردم ایران که این همه بی عدالتی وظلم ودزدی وحق خوری ورانت را می بینند تحمل می کنند وساکتند؟کاسه صبرشان  کی پر می شود ؟ انقلاب های اطرافشان را نمی بینند؟اگر منتظرند کسی رهبری کند که کرد اگر منتظرند کسی خود سوزی کند،که کرد،بابا دیگه منتظر چه هستید؟به خدا ایران را به فنا دادند ودست هم بر نمی دارند این سریال تمامی نداره ، آب ونفت وخاک وپول ایران به یغما رفت حالا هم که می خواند سرمایه های  کهن ایران زمین را با مجوز به باد دهند دیگه از مام وطن خبری نیست به یمن حضور ملایان هر شبی را  صیغه کسی شده ودرد برتن  رنجوریش افزون می گردد.

۱۳۹۰ مهر ۲۹, جمعه

بابا صد رحمت به بی بی سی

نه اینکه بگم دلمون از بی بی سی فارسی خوشه چرا که بعضا با خبرهای جهت دار و سانسورآب به آسیاب جمهوری اسلامی می ریزد و زیاد نمی خواهد سیخکی به ملایان بزند والبته اصلاح طلبان را هم دوست داشته وبدش نمی آید نیروی محرکه آنها باشد ولی اخیرا نمیدانم چرا با پخش برنامه هائی ضرباتی را به حکومت اسلامی زده که می توان به طور مثال از برنامه زندگی خامنه ای یاد کنیم که منجر به تهدید واذیت وآزار خانواده کارکنان بی بی سی در ایران شد ولی مانده ام از روال کار صدای آمریکا که به طور سیستماتیک از حکومت اسلامی تلویحا حمایت می کند ودر اقدامی کارکنانی که مورد حساسیت ملایان است را یکی یکی حذف کرده واخراج می کند و نسبت به کم کردن زمان برنامه هائی می کند که به انتقاد از ملایان حکومت می پردازدو اگر به سایت آن نیز سر بزنیم آنچنان انتقادی از حکومت نمی کند ومی توان گفت رفته رفته طرفداران خود را از دست می دهد  البته جای بحث است رسانه ای که از سوی کشوری که سردمدار مبارزه با تروریزم ودیکتاتوری و ظلم است وبا حکومت اسلامی به ظاهر سر ناسازگاری دارد با ظلمی که از حکومت اسلامی متحمله بر مردم می بیند سکوت کرده وحمایت می کند.

خداوندا مرا به حال خود رها کن

خداوندا،
برترین رسول تو محمد است؟
برترین کتابت قرآن است؟
برترین دینت اسلام است؟
برترین خانه ات روی زمین کعبه است؟
برترین نعمات را درقبال خوبی ام ارزانی داشته ای؟
برترین فرشتگان وحوری را دربهشتت داری وجوی عسل وشیر آنجا روان است؟
برترین فرشتگانت درزمین از من مواظبت می کنند؟
برترین وعده ات پس از عذاب جهنم ،بهشت است؟
برترین روحانیونت در زمین ملایان اند؟
برترین نمایندگان را در زمین داری؟
ولی بگذار لذت آنچه که هست را ببرم ووعده نسیه فردا ازاین همه خوبی از آن خودت! 

۱۳۹۰ مهر ۲۸, پنجشنبه

آیا مشکل از خود ما ایرانیان است ؟، په نه په از غریبه هاست

حکایت صبح مرگ باد وعصر زنده باد ایرانیان را در خصوص دوران مصدق شنیده ایم که روال سیاست ودیدما را به مسائل روشن می کند که بر پایه احساسات است نه منطق وعقل واین موضوع نه به آن خلاصه ونه تمام شد بلکه در تمام دوران تسری دارد که بارها وبارها طعمش را چشیده ایم مثال دیگرش انقلاب ایران به رهبری خمینی بود که نه بر اساس نگاه به واقعیت بلکه آن هم بر اساس شور انقلابی وتحت تاثیر قرارگرفتن اسلاف ما بود ونگاه کردن به ظاهر قضیه شکل گرفت وپس از بروز خفقان تنها راه خلاصی از وضع موجود آن زمان انتخاب شخص دیگری به نام خاتمی بود که فقط صرف کلمات زیبا وبعضا خلاف حکومت ملایان منجر به پیروزی وی شد ودیدیم نه تنها نتوانست کاری ازپیش برد بلکه به نوعی سوپاپ اطمینان حکومت شد ودر پایان نیز با اینکه مجلس را نیز در اختیار داشت خود به اینکه فقط تدارکاتچی بود اعتراف کرد وچون مثل مسکنی بر درد سرطان بود نتوانست ریشه درد را مداوا کند وریشه غده  در تمام اندام بیمارپیشرفت کرد  وپس از آن نیزبه  اصلاح طلبان دلخوش کردند و تنها امید مردم بودندکه آنها هم چون در اصل بر اسلامی بودن حکومت پا فشاری دارند  اولا نمی توانند ایران را به دموکراسی سوق دهند وثانیا چون نقطه نظرات متمایزی از هم دارند در خود به نوعی گرفتاری دارند عده ای کلام از بی گناهی رهبر بر زبان جاری می کنند وعده ای وی را عامل تمام مشکلات می دانند ومیبینیم از اینها هم دودی بلند نمی شود بعد از آن می رسیم به جنبش سبز که ابتدا خوب شروع کردند ولی با گذشت زمان و حضور عده ای که خود را  به صورت سخنگو معرفی کردند با دادن مشورتهای اشتباه ،دانسته یا ندانسته  که اسب تروا خود دلیل گفته ام است مسیر جنبش را به نوعی به انحراف خواستند بکشندو عده ای هم که فقط منافع خود را در نظر داشتندتوانستند به مطامعی برسند ولی مردم ساده دلی که همیشه احساساتی بوده اند شعارهای امیدوار کننده ای می دادند همچون اینکه اگر فلانی وبمانی را آزار دادند چه میکنیم وچه نمی کنیم که دیدیم کروبی وموسوی را غیر قانونی حبس کرده اند وآب از آب هم تکان نخورد البته نمی خواهم کلمات نا امید کننده ای بگویم ولی صحبتم اینست چرا ما که خود را می شناسیم چرا دوباره شور برداشته وهر چیزی می گوئیم وبر سرش نمی ایستیم ویا با وجود این همه فساد و سوء استفاده کماکان ساکتیم؟ با وجود اینکه می بینیم چه بر سرمان می آورند حوصله می کنیم ؟تمام این مسائل به چه چیزی بر می گردد ؟آیا به بیماری روانی وروحی وعدم اعتماد به نفس نمی رسیم؟آیا به واقع خود ما مشکل نداریم که یه مشت ملای روضه خوان بر سر ما حاکم شده اند وادعای خدائی می کنند؟می خواهیم به کجا برسیم؟البته روزی باید به خود آمده وبه داد خود برسیم که دور نیست.

۱۳۹۰ مهر ۲۶, سه‌شنبه

لطفا بدون عصبیت بخوانید

یه مشت ملای بی سواد ومتحجرو بدور از انسانیت در مردم بیش از انقلاب رخنه کردند واراجیفی بافتند و مردم از همه جا بی خبر ،ساده وسیر که از گرسنگی ومحدودیت واز این قبیل عناوین آگاهی نداشتند دنباله رو آنها شدند تا جائی مردم عقل خود را بازیچه دستشان داده بودند که حتی سردمدار آنان یعنی خمینی که آن زمان به مسائلی همچون حق رای زنان انتقاد می کرد کسی اندیشه وی را مورد تحلیل قرار نداد وبالاخره با کمک مزدوران و بعضا اجانب ملایان بر تخت نشستند وعده ای اهل منبر ،روضه خوان شدند همه کاره وحکومت دار وشروع کردند به تاختن وحیف ومیل اموال ایرانیان وبر باد دادن حیثیت ایران وایرانی وآنچنان آبروئی ریختند که معلوم نیست تا کجا پیش بروند ،خلاصه تمام مدیران را بدون توجه علم وآگاهیشان در پستهای حساس گماردند وسعی کردند تیمهائی از خودی ها ترتیب دهند که نتیجه ای نداشت جزاختلاس ودزدی و تجارتهای کلان با بی قانون وسودای خلاف ودر این بین بافتن کلاه بر خود ودست وپا کردن اقامت وتابعیت کشورها امن برای روز مبادا ولی چیزی که مهم است اینست که حکومتی که مدعی بود شاه دزدیدوبرد وبه یغما برد حتی پس از خروج از ایران به زحمت توانست در کشوری اقامت گرفته وپس از مدتی نیز بدرود حیات گفت ،واقعا با اندکی  درنگ تفاوت را بدون در نظر گرفتن هر موضوعی می توان دریافت که چه کسانی رفتند وچه کسانی آمدند

۱۳۹۰ مهر ۲۵, دوشنبه

این اسلام چه میکنه؟

نگاه اسلام به مسائل به مراتب از هر دین دیگری متفاوت تر است چرا که خود را کامل ترین میداند در هر عرصه ای پای گذاشته ونظر می دهداز فضا گرفته تا زیر خاک ،از این طرف تا آنطرف ودر هر سوراخی سرک می کشد و این دخالت که با سوء استفاده مفسران آن مخلوط شده همچون باکتری وسیع الطیفی درد را به همه جا منتشر می کند و به یمن حکومت متحجری چون حکومت اسلامی اسران این طیف به بالاترین حد خود رسیده ،اگر فقط برنامه های رسانه ای را در ایران دنبال کنیم آخوندکی را در آن می بینیم یادم می آید چند سالی پیش سمیناری درشیراز با عنوان فیزیک هسته ای بود که در ردیف اولش آخوندکانی نشسته بودند ویا در کاشان رئیس بیمارستانی تخصصی به عهده آخوندی بود اگر چه این ماهیت شوم همیشه بر اندام نحیف ایرانیان سایه افکنده بود که می توان مراحل زندگی را از آن نوع دانست که تا آخوندی جملات عربی نمی خواند زنت به تو حرام بود یا در هنگام مرگ تا بر پیکر بی جانت نماز نمی خواند دفنش محال بود ولی بیشتر فعالیتشان محدود به مساجد بود وبر آن اماکن جکمفرمائی می کردند ولی از انقلاب به بعد این غده سرطانی به تمام بدن ایران سرایت کرد وهمچنان می تازد اگر به علت العلل آن بر گردیم متوجه می شویم به جهالت بر می گردد و اربابان زور وسلطه توانسته اند با استفاده از این فاکتور به حد اکثر استفاده برسند اگر چه تیتر نوشته ام درخصوص تاختن اسلام است ولی اصلی ترین علتش خود مردم اند درجائی که پس از گذشت هزاران سال از مرگ اشخاصی مجهول الهویه به نام امام هنوز افرادی حاضر می شوند به تن خودآسیب برسانندواشک بریزندویا منتظر امامی غایبند که در اصل به سبب نداشتن فرزند ذکوری از جانب پدر امری محال است وهر هفته برای زیارت محل ظهور یا اختفایش طی طریق می کنند ویا هنوز بر منبر افرادی می نشینند که افسانه سرائی می کنند وخزعبلات سر هم می کنند ویا جان خود را برای زیارت قبور همان افراد به خطر می اندازند توقع بیشتری از ملایان نمی رود و باید به آنان حق داد تا به قولی سواری بگیرند وتنها راه رهائی از بند آگاهی است وبس.   

۱۳۹۰ مهر ۲۳, شنبه

دین و ولی فقیهی که از کشدارشدن مسائل می ترسند

هنگامی که سوالی ازمراجع دین اسلام می پرسی اولا طفره می رود وسپس  با طرح چند سئوال گمراه کننده ودر نهایت با چند جواب مبهم روبرو می شوی  واگر پا فشاری کنی تو را باتوجه به آیات قرآنی از تجسس در امور دینی منع می کنند چرا که خود میدانند چه معجونی ساخته وپرداخته اند ودر کل به  کش دادن موضوع روی خوش نشان نمی دهند وهمچنین است سردمدار آنان یعنی ولی فقیه حاضر که بر حکومتی اسلامی فاسد،توتالیترو متحجر رهبری می کند وچون تمام سرنخها به دست وی بند است هر گاه به بن بستی می رسد حکمی حکومتی صادر کرده واز بسط آن جلوگیری می کندو او هم از کش دادن قضایا بدش می آید ومثلا در خصوص اختلاس میلیاردی عظیم که در دولت مورد پسندش رخ داد همه را به کش ندادن قضیه توصیه کردولی  با توجه به موضوع ترور در آمریکا می بینیم کارش درهمه امورکشدار شده ممکن است به کش آمدن فک ولی فقیهش منجر شودچرا که وضعیت اقتصادی و بین المللی نابسامانی داشته ودول حامی وی نیز که تا کنون به سبب منافعشان از هر گونه چالشی در ایران خوشنود نبودندبه این نتیجه رسیده اند که خطر حکومت اسلامی ایران کمتر از القاعده نیست ودر این شرایط ضمن اینکه مشکلات اعمال حکام در ایران بر دوش ایرانیان وارد می شود  احتمال می رود با بروز آشوبی کش ولی فقیه آنقدر کش آید تا  پاره شود. 

۱۳۹۰ مهر ۲۱, پنجشنبه

حکومت اسلامی ایران به همت حیدر 007 توطئه ای را کشف خواهند کرد

با توجه به گندی که حکومت ناب اسلامی زده از فردا در پی یافتن راه فراری در جامعه بین المللی می گردد وسربازان گم نام با تراژدی ساخته حیدر007حتما یا جاسوسی یا تروریستی را دستگیر می کنند یا شخصیتی ترور می شود که عواملش از آمریکا دستور گرفته و در اسرائیل تعلیم دیده اند ودر سایه این موضوع عده ای را هم اعدام می کنند یعنی با یک تیر چند نشان را هدف می گیرندهم تظلم نمائی کرده ،هم درپوشی بر ماجرا می گذارند وهم افکار جامعه ایران را که دربهت اختلاس معروف هستند را سرگرم کرده یعنی همان برنامه های همیشگی را که در لحظات حساس داشته اند دوباره زنده کنند ولی از آنجا که آمریکا دانسته ایران اگرچه به موهبت داشتن حکامی غاصب وجاهل ووطن فروش می تواند منبعی برای اقتصادش باشد ولی دردسرش بیشتر است ولی باز دود این ماجراها به چشم مردم بی گناه وستم کشیده ایران می رود.

۱۳۹۰ مهر ۲۰, چهارشنبه

با این 3000میلیارد تومان از صدر اسلام تا بحال چه کارها که نمی شد کرد

  1. تعمیر درب خیبر که توسط امام علی از جا کنده شد.
  2. پرداخت دیه 72 تنی که امام حسین در عاشورا کشت.
  3. پرداخت هزینه های درمان زین العابدین.
  4. پرداخت هزینه های کبوتران امام رضا.
  5. پرداخت وجه الضمان  بابت آزادی امام عسگری از زندان.
  6. هزینه خرید اسب خوب وشمشیر لیزری برای امام غایب.
  7. هزینه انتخاب وتعلیم سربازان امام زمان
 و هزاران هزینه در راه امت اسلام ،ولی چیزی که کاملا مشهود است برنامه های امام زمان که توسط احمدی نژاد اجرا می گردد با شبه همراه است چرا که این مفاسد در زمانی اتفاق می افتد که دارند طبق فرامین او ودر راه خشنودی او قدم بر می دارند. 

ماجراجوئی حکومت غاصب ایران در آمریکا به چند دلیل بی ربط نیست

ماجراجوئی حکومت غاصب ایران به دلائلی بی ربط نیست ،اگر یادمان باشد در ابتدای انقلاب ایران بانی کبیر خمینی لعت الله علیه با شعار نه غربی نه شرقی و با آرزوی صدور انقلاب بساط حکومتش را چید و با دستور تسخیر سفارت آمریکا اولین قدم را بر علیه روابط بین الملل برداشت و از همان ابتدا با شعارهای دیگری همچون ((آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند ))و((محو اسرائیل))و((مرگ بر ها ))خواست روحیه غرب ستیزی را در مردم شکوفا کند وکلام وسخنی از او کمتر دیده شده که این الفاظ را در خود نگنجانیده باشد و برای تائید سخنانش مردم را به گفتن همان مرگ برها تشویق می کرد که همه وهمه نشان از روحیه وی بود وپس از آن نیز این روحیه را به فرزندانش هدیه کرد ودر جمع مجموعه ای را پروراند که کینه های عدیده ای را در آنها شکوفا کرد که از این منظر می توان هر اقدامی را به افکار حاکمان نزدیک دید از طرفی با وجود مشکلات ومصائبی که از لحاظ سیاسی واقتصادی دارد بدش نمی آید در منطقه بلوائی به پا کند و جنگی دیگر را رقم بزند تا هم بتواند پرده ای بر جنایات خود در درون کشیده واز تعصب ایرانیان برای کشورشان استفاده کند وهم با مظلوم نمائی مشروعیتی بین کشورهای مسلمان برای خود دست وپا کند از منظری دیگر چون حکومت ایران می داند یکی از طرفداران وحامیان آمریکا در منطقه عربستان است می خواهد ضربه ای به این کشور بزند و همچنین اثبات کند سیستم اطلاعاتی وامنیتی آمریکا خلل پذیر است وشکننده  لذا برای ثبات حاکمیت خود هر گونه عملیات دیوانه واری را انجام می دهد.

۱۳۹۰ مهر ۱۹, سه‌شنبه

آقایان اروپائی خود را مسخره کردید یا ما را؟

سران کشورها اروپائی دور هم جمع می شوند ،جلسه می گیرندو بر اساس خبرها واطلاعات واصله از منابع آگاه رسمی وغیر رسمی تصمیم به تحریم اشخاصی که با برنامه هسته ای ایران در ارتباطند می گیرند و ضمنا گاهی هم ضربه ای به میخ حقوق بشر هم می زنند وادعا می کنند این موضوع از بابت فشار به دستگاه حاکمه ایران است و هدف مردم نیستند که واقعا برنامه ای بسیار نیکوست ولی این صورتجلسات وتفاهمات وتصمیمات دیری نمی پاید وبه محض اینکه  شخصی به دستور احمدی نژاد  سمتی در دولت  یا ارتقاء درجه گرفت از لیست خارج شده ومی تواند به همراه خانواده اش به کشورهای اروپائی سفر کند یعنی تمام جلسات خارجیان به باد می رود وذکر این مسئله بر دول اروپائی لازم است که هنگامی فشار بر دولت ایران معنی ومفهوم دارد که احمدی نژادِ خواهان بمب اتمی را در انتخاب هیئت دولت مسروقه اش فلج کنند والا اگر تمام آن لیست و تحریم وفشار ها اینگونه بی اثر باشد یا خود را مسخره کرده اند ویا ما را .

۱۳۹۰ مهر ۱۸, دوشنبه

دین اسلام و اولین آزادی های فردی واجتماعی

به عقیده من انسان به محض پذیرفتن دین خود را محدود می کند واگر این دین چیزی مثل اسلام باشد که محدودیت هایش بیش از حد است و اصولا ادیانی همچون اسلام در تمامی امور دخالت داشته و محدودیتی بر خود نمی تابد در زیر به نکاتی می پردازم:
از آنجا که راویان دین اسلام معتفدند اصول اموردر کتابی به نام قرآن نوشته شده که همه باید بدون چون وچرا بپذیرند و از آنجا که کلام آنرا ماوراء علم انسانی می دانند افرادی خود را ذی شعور تر از دیگران معرفی کرده اند که بر اساس سلایق وعلایق تعابیر متعددی برای آن قائلند که اینجا مشکل شروع می شود و از آنجا که این اقراد خود را در علومی خاص محدود کرده اند مسلما تجویزات خاص دارند که با علوم تجربی و طبیعی در تمایز است .ومی توان نگاهشان را به آزادی ،زن ،فرزند و جامعه وهزاران موضوع دیگر دید مثلا این روزها گاها از مردم سالاری دینی صحبت می شودکه می دانیم مردم سالاری یا دموکراسی با دین سر سازگاری ندارد دموکراسی نگاه آزادانه ای به انسلان دارد که در آن می توانی عقیده ،مرام یا منطق خود را داشته باشی ولی دین چنین آزادی به تو نمی دهد او می گوید آزادیت را تعریف کرده ام دینت اسلام است ،سیاستت عین دیانتت است ،نمی توانی از دین خارج شوی ،نمی توانی با غیر مسلمان ازدواج کنی ،نمی توانی هر چیزی را بخوری ،باید خداوند را به زبان عربی ستایش کنی ،خداوند تو جهنم دارد که تو را می سوزاند ومرگ وزندگیت باید عجین با اسلام باشد،زنت نیمی از تو بها دارد ،زن دارای عقلی ناقص است، یعنی دموکراسی و انسانیت فقط اسمش هست ولی ماهیت ندارد یعنی نه آزادی فردی داری ونه آزادی اجتماعی ، در چار دیواریت آزاد نیستی چرا که برای آن هم تعریف دارند و واقعا سئوالی در ذهن ایجاد می کند واینکه آیا خداوند انسان را آزاد آفرید یا در کندوئی زندانیت کرده تا زجرت را با لذت خودش عجین کند؟

شخصیت محمد از نظر علی دشتی در یک نگاه

در اینجا بهتر دیدم با اشاره به شخصیت محمد به عنوان لیدردین اسلام کمی به واقعیت این دین بپردازم به این خاطر در زیربااشاره به قسمتی از کتاب بیست وسه سال نوشته پرفسور دشتی  یادآور میشوم جهت اطلاع بیشتر به مطالعه این کتاب اهتمام بورزید:
سال ۵۷۰ ميلادی كودكی از آمنه بنت(= دختر) وهب در مكه چشم به زندگی گشود و او را محمد ناميدند. اين نوزاد پس از مرگ پدر خود عبدالله‌بن عبدالمطلب به دنيا آمد و در پنج سالگی مادر خود را از دست داد و پس از اندكی جّد توانا و كريمش كه يگانه حامی و نگهبان وی بود به جهان ديگر شتافت. اين طفل كه عموهی متعدد و نسبتاً متمكن داشت، تحت سرپرستی يكی از فقيرترين، ولی جوانمردترين آن‌ها قرار گرفت، سرگذشت حيرتزا و شگفت‌انگيزی دارد، كه شايد در تاريخ مردان خود ساخته و حادثه‌آفرين جهان بي‌مانند باشد.
هزارها كتاب در باره زندگی و حوادث بيست و سه ساله، ظهور و افول او و همه كردارها و گفتارهی اين مرد فوق‌العاده نوشته شده است و تحقيقاً از او بيش از تمام رجال تاريخی قبل از او اسناد و مدارك و قوانين در دسترس محققان و پژوهندگان قرار گرفته است، معذالك هنوز كتاب روشن و خرد پسندی در باره وی نوشته نشده است كه سيمی او را عاری از گرد و غبار اغراض و پندارها و تعصبات نشان دهد و اگر هم نوشته شده باشد من بدان دست نيافته‌ام.
مسلمين نيز به تاريخ حقيقی روی نياورده و پيوسته كوشيده‌اند از وی يك وجود خيالی، وجودی مافوق بشر و نوعی خدا در لباس يك انسان بسازند و غالباً خصايص ذات بشری او را ناديده گرفته‌اند و در اين كار حتی رابطه علت و معلول را كه اصل حيات است به چيزی نشمرده و به همه آن‌ها صورت خَرق(= خلاف) عادت داده‌اند.
از اين طفل تا سال ۶۱۰ ميلادی يعنی هنگامی كه به سن چهل سالگی رسيده است اثر مهمی در تاريخ نيست و حتی در سيره او و روايات آن زمان، خبر چشمگير و فوق‌العاده‌ی نمي‌بينيم ولی “محمد‌بن جرير طبري” كه در اواخر قرن سوم هجری تفسيری بر قرآن نوشته است بدون مناسبت در ذيل آيه ۲۳ سوره بقره، راجع به تولد او مطلبی مي‌نويسد كه نمودار انحراف از جاده واقع‌بينی و رغبت مهار نشدنی اسلاف (= جمع سلف، گذشتگان) است به ساختن افسانه‌هی عاميانه؛ و نقل آن به ما نشان مي‌دهد كه حتی مورخ نيز نمي‌تواند مورخ بماند و دست خوش پندارها و اساطير نشود. آيه ۲۳ سوره بقره چنين است:
“وَ اِنِْ‎‎ كُنْتُمْ فی ريْبِ مّما نَزّلَنا عَلَی عَبدِنَا فَأتُوا بِسوُرةٍ منِ مِثْلهِ وادْعُواْ ْشُهَدَآءَ كُم مِن دوُنِ الَلّهِءَ انِ كُنتُم صَادِقين”
معنی آن واضح است: اگر در باب قرآن كه به بنده خود فرستاده‌ايم شك داريد يك سوره مثل آن بياوريد. محمد‌بن حرير طبری در ذيل اين آيه مي‌نويسد:
“ قبل از بعثت در مكه آوازه‌ی درافتاد كه پيامبری ظهور خواهد كرد به نام محمد كه شرق و غرب جهان به فرمان او درآيد. بدان روزگار چهل زن در مكه بار داشتند و هر يك از آن‌ها كه مي‌زائيد اسم پسر خود را محمد مي‌گذاشت تا مگر او همان پيغمبر موعود باشد”.
سخافت(= كم عقلی و سبكي) اين گفتار آشكارتر از آن است كه در باره آن چيزی گفته‌ آيد. نه آوازه‌ی در مكه بوده و نه كمترين اثری از رسالت مردی به نام محمد، و حتی ابوطالب هم كه حامی و ولی او بود از اين آوازه‌ها و نشانه‌ها بي‌خبر بود، از همين روی اسلام نياورده از دنيا رفت. خود حضرت نيز تا قبل از بعثت از رسالت خود اطلاعی نداشت(آيه ۱۶ سوره يونس شاهدی است گويا بر اين امر: قل لو شاء الله ما تلوته عليكم و لا ادراكم به فقد لبئث فيكم عمراً، مفاد آن اين است كه: عمری ميان شما زندگی كردم و ادعايی نداشتم. اكنون از طرف خداوند به من وحی رسيده است.). كدام آمار در مكه وجود داشته است كه نشان دهد در سال ۵۷۰ ميلادی فقط چهل زن و نه بيشتر آبستن بوده و همه آن‌ها هم بدون استثناء پسر زائيده‌اند و نام همه آن پسرها هم محمد بوده است و حضرت محمد در دوران كودكی چهل محمد هم سن و سال داشته است؟
واقدی به شكل ديگر از تولد آن حضرت سخن مي‌گويد: “همين كه از مادر متولد شد گفت الله اكبر كبيرا(دركتاب معروف بابيان موسوم به “نقطة‌الكاف” كه بهائيان كوشيدند آن را جمع كنند و از بين ببرند، ميرزا جانی كاشانی نظير آن را به سيد محمد علی باب نسبت مي‌دهد كه به محض تولد از مادر، سيد علی محمد به سخن آمد و گفت: الملك‌لله.) در ماه اول مي‌سريد، ماه دوم مي‌ايستاد، ماه سوم راه مي‌رفت، ماه چهارم مي‌دويد، و ماه نهم تير مي‌انداخت”.
آيا ممكن است چنين چيزی روی داده باشد و تمام ساكنان شهر كوچك مكه از آن مستحضر نشده باشند و مردمانی كه بت سنگی مي‌پرستيدند در قبال محمد به خاك نيفتاده باشند؟
اين يك نمونه از طرز تاريخ‌نويسی و افسانه‌سرايی مسلمين است. از طرف ديگر اغراض دينی پاره‌ی ترسايان (مسيحيان) باختری را بر آن داشته است كه محمد را دروغگو، جاهل، حادثه‌جو، جاه‌طلب و شهوت‌ران بگويند. بديهی است كه هيچ يك از اين دو طايفه نتوانسته‌اند وقايع را چنانكه هست دنبال كنند.
علت اين است كه معتقدات، خواه سياسی و خواه دينی و مذهبی، مانع است كه انسان خرد خود را به كار اندازد و روشن بينديشد. پيوسته پرده‌ی از خوبی يا بدی روی موضوع بحث كشيده مي‌شود. مهر و كين، تعصب و لجاج و عقايد تلقينی، شخص مورد مطالعه را در بخار و مه تخيلات فرو مي‌پيچد. در اين شبهه‌ی نيست كه حضرت محمد از اقران خويش متمايز است و وجه تمايز او هوش حاد، انديشه عميق و روح بيزار از اوهام و خرافات متداول زمان است و از همه مهمتر قوت اراده و نيروی خارق‌العاده‌ی است كه يك تنه او را به جنگ اهريمن مي‌كشاند. با زبانی گرم مردم را از فساد و تباهی برحذر مي‌دارد، فسق و فجور و دروغ و خود‌خواهی را نكوهش مي‌كند، به جانبداری از طبقه محروم و مستمند برمي‌خيزد، قوم خود را از اين حماقت كه به جی پرستش خدی بزرگ به بت‌هی سنگی ستايش مي‌برند سرزنش مي‌كند و خدايان آن‌ها را ناتوان و شايسته تحقير مي‌داند. طبعاً مردمانی كه در اجتماع صاحب شأن و اعتباری هستند و مقام استوری دارند به سخنان وی وقعی نمي‌گذارند.
گردن نهادن بدين سخنان مستلزم فرو ريختن تمام آداب و رسوم و عقايدی است كه قرن‌ها بدان خوی گرفته‌اند و مثل تمام عقايد موروثی، اموری مسلم و رخنه‌ناپذير مي‌نمايد.
از همه بدتر كسی مي‌خواهد نظام اجتماعی آنان را برهم زند و بنياد اجدادی آن‌ها را فرو ريزد كه شأن و اعتباری چون خود آن‌ها ندارد. كودك يتيمی از قبيله خود آن‌ها است كه از راه ترحم در خانه عموی خويش و در تحت رعايت او بزرگ شده است و دوران كودكی را در چرانيدن شتران عمو و همسايگان گذرانيده و در آغاز جوانی به خدمت بانويی مال‌دار درآمده است و از آن رو داری اعتبار و شأنی گرديده است.
چنين كسی كه تا ديروز فردی عادی از قبيله قريش محسوب مي‌شده و هيچ‌گونه امتياز و تشخصی نداشته است اكنون دعوی ارشاد و رهبری آنان را مي‌كند و مدعی است كه اين رسالت از طرف خدی به وی تفويض شده است. اين سخن وليد‌بن مغيره كه از رؤسی به نام قريش است طرز فكر و روحيه سران قبيله را خوب مجسم مي‌كند. وليد‌بن مغيره با خشم و تكبر فرياد مي‌زد:“ با وجود بودن من بر رأس قريش و مردی چون عروةبن مسعود در صدر طايفه بني‌ثقيف چگونه ممكن است محمد دعوی پيغمبری كند؟”(آيات ۳۱ و ۳۲ سوره زخُرف اشاره به اين معنی و جواب اين سخن عاميانه است “وَقَالُوُا لَوَلا َنزَّلَ هذَا القُرانُ عَلی رَجُلٍ منَ القَريَتيَنِ عَظِيمٍ. اَهُمْ يَقسمُونَ رَحَمَت رَبك نَحْنُ قَسمَنا يَنهُم مَعيِشَتَهُم فی الحيوة‌ الّدُنيا…” مي‌گويند چرا قرآن بر يكی از مردان بزرگ دو قريه نازل نشد؟ آيا آن‌ها تقسيم كننده عنايات خداوند هستند ما به آن‌ها نعمت اين دنيا را داده‌ايم.)
ابوجهل هم روزی به اَخنس‌بن شريق مي‌گفت:“ ما و بنو‌عبد مناف بر سر بزرگی و رياست مناقشه و رقابت داشتيم؛ اكنون كه ما به آن‌ها برابر شديم، يكی از آن‌ها برخاسته و دعوی پيغمبری مي‌كند و بدين وسيله بنو‌عبد مناف مي‌خواهند بر ما تفوق يابند” اين گونه سخنان ما را از نوع فكر و طرز برخورد سران قريش با دعوت حضرت محمد آگاه مي‌كند و علاوه بر اين نشان مي‌دهد كه به امر نبوت با ديده مثبت نمي‌نگرند، يعنی ابداً به فكر آن‌ها خطور نمي‌كند كه خدايی هست و يكی از افراد آن‌ها را مأمور هدايت و ارشاد‌شان ساخته است و چنانكه مكرر در قرآن آمده است ايراد مي‌گرفتند كه اگر خداوند مي‌خواست ما را ارشاد كند چرا يك فرد عادی و بشری را مأمور اين كار مي‌كرد و فرشته‌ی به سوی ما نمي‌فرستاد… كه باز در قرآن جواب آن‌ها داده شده است كه اگر در زمين فرشتگان زندگی مي‌كردند ما هم از فرشتگان بر آن‌ها رسول مي‌فرستاديم و نكته قابل تأمل و شايسته ملاحظه اين كه به اصل مطلب ابداً توجهی نمي‌كردند يعنی مطلقاً به گفته‌هی محمد و تعاليم او گوش نمي‌دادند تا ببينند مطالبی كه او مي‌گويد تا چه درجه صحيح و منطبق بر موارين عقلی و صلاح اجتماع است.
اما در هر جامعه‌ی هر چند تباه و فاسد باشد عده‌ی روشن‌بين و نيك‌انديش هستند كه سخن حق را ‌مي‌پسندند و از دهان هر كس درآمده باشد مي‌ستايند كه بايد ابوبكر را يكی از پيش‌قدمان اين افراد دانست و به پيروی از او چند تن از متعينان قريش چون عبدالرحمن‌بن عوف و عثمان‌بن عفان و زبير‌بن العوام و طلحة‌بن عبدالله و سعد‌بن ابی وقاص اسلام آوردند.
علاوه بر اين در هر جامعه‌ی طبقه‌ی موجود است از نعمات طبقه متنعم بهره‌مند نيست و طبعاً قشر ناراضی جامعه را تشكيل مي‌دهد اين دو طبقه به وی مي‌گروند و در ستودن وی و افكار وی هم‌داستان مي‌شوند. آن وقت طبعاً نبرد اقليت و اكثريت روی مي‌دهد.
اكثريت به زور پول خود مي‌نازد و اقليت به ستايش روش و طريقه خويش مي‌پردازد و بری تبليغ ديگران ناچار مزايا و خصايصی بری رهبر و هادی خود قائل مي‌شود.
اما اين روش در زمان حيات رهبر تا حدودی معقول مي‌نمايد ولی پس از مرگ وی روز به روز فزونی مي‌گيرد به حدی كه آن رهبر پس از چندی به نيروی پندار و قوه واهمه ديگر بشر نبوده پسر خدا، علت غائی آفرينش و حتی مدير و گرداننده جهان مي‌شود.
يك نمونه و شاهد روشن و غير قابل انكار به ما نشان مي‌دهد كه چگونه بسياری از تصورات و پندارها جان مي‌گيرد و فرع زايد بر اصل مي‌شود. قرآن محكم‌ترين و استوارترين سند مسلمين است. در آغاز سوره الاسرا (سوره الاسری، سوره بنی اسرائيل) كه از سوره‌هی مكی است و قضيه معراج از آن سرچشمه مي‌گيرد آيه‌ی است ساده و قابل توجيه و تعقل:
“سُبْحانَ اَلّذَيِ اَسْری بعَبده لَيلاً مِنَ اُلَمسجِدِ الِحرِِام اِلَی الَمسجِدِ اُلاَقصَاَ الّذِيِ باركنا حَوُلَهُ لَنُرِيهُ مِنْ آيَاتِناَ اِنّهُ هَوَالسميعُ البَصيٍر”.
هيچ گونه ابهامی در اين آيه شريفه نيست. مي‌فرمايد: بزرگ و منزه است خدايی كه بنده خود را شبانه از مسجد‌الحرام به مسجد‌الاقصی كه پيرامون آن را مبارك ساخته‌ايم سير داد تا آيات خود را بدو نشان دهد.
اين آيه را مي‌توان بر يك سير معنوی حمل كرد. اين گونه سيرها بری اشخاصی كه در خويش فرو مي‌روند و سرگرم رويی روحی خويشند روی مي‌دهد ولی در ميان مسلمين پيرامون اين آيه ساده داستان‌هی حيرت‌انگيز پيدا شده است كه به هيچ وجه با موازين عقلی سازگار نيست و در اين جا فقط شكل ساده و روايت معقول‌تر را از تفسير جلالين مي‌آموزيم. تفسير جلالين از معتبر‌ترين و موجه‌ترين تفسيرهی قرآن است زيرا نويسندگان آن از انتساب به فرقه‌هی مختلف دور و كمتر آلوده به تعصب و جانب‌داری از اين و آنند.
نويسندگان آن به توضيح معانی قرآنی و توجيه مفاد آن قناعت كرده و گاهی شأن نزول بعضی آيات را بيان مي‌كنند. با همه اين‌ها راجع به همين آيه اول سوره “اسري” بي‌مناسبت مطالبی از قول پيغمبر نقل مي‌كنند. آيا خواسته‌اند علت نزول اين آيه را بيان و معنی مبهم آن را توجيه و تفسير كنند و يا اجمالی از روايات شايعه ميان مسلمين را بياورند؟
در هر صورت مطلبی را كه از قول پيغمبر آورده‌اند بدون سند است و حتی اشاره‌ی نمي‌كنند كه اين مطلب را كدام راوی گفته هر چند آن راوی معتبر و قابل وثوق نباشد و خود اين امر نشان دهنده اين معنی است كه دو مفسر محترم به روايتی كه نقل مي‌كنند اطمينان ندارند. باری مطلبی كه از زبان پيغمبر نقل مي‌كنند چنين است:
آن شب جبرئيل آمد و چارپايی همراهش بود كه از الاغ بزرگتر و از استر كوچكتر، سفيد رنگ، سْم‌هايش در كناره پا و مايل به خارج بود، بر آن سوار شدم، به بيت‌المقدس رفتم، افسار براق (نام مركب رسول‌الله) را به حلقه‌ی بستم كه معمولاً انبياء مي‌بستند، در مسجد‌الاقصی دو ركعت نماز خواندم، پس از بيرون آمدن، جبرئيل دو ظرف لبريز از شير و شراب برايم آورد. من ظرف شير را اختيار كردم و جبرئيل مرا بدين اختيار تحسين كرد، سپس به سوی آسمان اول پرواز كرديم دم در آسمان موكل پرسيد كيست؟ جبرئيل گفت:
- جبرئيل است موكل پرسيد كه همراه توست؟ گفت محمد، موكل پرسيد: آيا او را احضار كرده‌اند؟ جبرئيل گفت: آری. پس در آسمان را باز كرد، حضرت آدم به پيشواز شتافت و خير مقدم گفت… (به همين ترتيب هفت آسمان را مي‌پيمايد و در هر يك از آسمان‌ها يكی از انبيا به استقبال وی مي‌شتابد) در آسمان هفتم ابراهيم را ديدم كه به “بيت‌المعمور” (گويند خانه‌اي‌ست در آسمان) كه روزی هفتاد هزار فرشته وارد آن مي‌شوند و بيرون نمي‌آيند تكيه كرده است. پس از آن مرا به سدرة‌المنتهی (درختی است در آسمان هفتم كه در سوره نجم قرآن هم آمده است) برد كه برگ‌هايش مثل گوش فيل بود و ثمره‌اش… سپس به من وحی شد كه شبانه روز پنجاه نماز بخوانم، بعد حضرت موسی در مراجعت به من گفت: پنجاه (ركعت) نماز زياد است، از خداوند به خواه تخفيف بدهد، پس به سوی خدا برگشتم و تقاضی تخفيف كردم. خداوند آن را به ۴۵ نماز تخفيف داد. باز موسی گفت: من اين مطلب را در قوم خود آزموده‌ام مردم نمي‌توانند شبانه روز ۴۵ نماز بخوانند، دو باره به سوی خدا باز گشتم (خلاصه آن قدر چانه زده است تا خدواند راضی شده است كه فقط پنج نماز خوانده شود).
اين خلاصه‌ی بود ار آن چه تفسير جلالين در باب معراج آورده است و اگر آن را در جنب نوشته‌هی ابوبكر عتيق نيشابوری و تفسير طبری قرار دهيم بسی معقول و موجه جلوه مي‌كند.
روايات اسلامی به شكل افسانه‌آميزی قضيه معراج را پر و بال داده است چنان كه به قصه اميرارسلان بيشتر شباهت دارد و محمد حسين هيكل با همه ادعی عقل و روشنفكری كه منكر معراج جسمانی است از قول “ درمنگ‌هايم” شكلی از اين افسانه را نقل مي‌كند (كتاب حياه محمد جلد اول).
ولی آشنايی با مطالب قرآن كه حوادث بيست و سه سال ايام رسالت حضرت محمد در آن منعكس است بر ما مدلل مي‌كند كه پيغمبر چنين مطالبی نفرموده است و اين تصورات افسانه‌آميز و كودكانه مولود روح عاميانه ساده‌لوحی است كه دستگاه خداوندی را از روی گرده شاهان و اميران خود درست كرده است، چه در همين سوره (سوره ۱۷ بني‌اسرائيل يا الا‌سراء) كه آيه اول آن باعث ظهور اين خيال‌بافي‌ها شده است پس از آيات ۹۰-۹۳ كه از حضرت معجزه خواسته‌اند مي‌فرمايد:
قُل سُبحانَ رَبّی هَل كُنتُ اِلا بَشَراً رَسُولاً (يعني) من جز بشری هستم كه فرستاده شده اويم؟
در آيه ۵۱ سوره شوری مي‌فرمايد:
وَ مَا كانَ لِبشرٍ اَنْ يُكَلِمَهُ الّلهُ اِلا وَحياً (يعني) به هيچ بشری اين امكان داده نشده كه خداوند با وی سخن بگويد مگر از راه وحی.
با وجود وحی نيازی به رفتن آسمان‌ها نيست. برفرض ضرورت، ديگر وجود چارپی بال‌دار چرا؟ مگر آسمان راهش از مسجد‌‌ ‌‌الاقصی است؟ (جامع اقصی مسجد بزرگ معروف در بيت‌المقدس كه در سمت جنوب جامع‌القبه يا مسجد عمر و در كنار ديوار ندبه نيايش‌گاه يهوديان واقع است) خداوند غنی را چه نيازی به نماز بندگان است؟ موكلان آسمان‌ها چرا از برنامه مسافرت پيغمبر بي‌اطلاع بودند؟
در ذهن ساده‌لوحان متعبد رابطه علت و معلول به هم نمي‌خورد. چون پيغمبر بايد راه دور بپيمايد محتاج مركوب است، مركوب مانند استر است ولی بايد بال داشته باشد كه چون كبوتر به پرواز آيد خدا مي‌خواهد چشم محمد را خيره جاه و جلال خود كند، پس به جبرئيل دستور مي‌دهد عجائب آسمان‌ها را به وی نشان بدهد.
خداوند چون پادشاه قهاری كه به مأموران خود دستور مي‌دهد ماليات بيشتری بری خرج‌هی دولت تهيه كنيد و وزير دارايی شفاعت مي‌كند كه زياده‌روی نشود وگرنه رعايا بي‌پا مي‌شوند از بندگان خود نماز مي‌خواهد و پيغمبر شفاعت مي‌كند كه پنجاه نماز تنزل كند.
بدون هيچ ترديد محمد از برجسته‌ترين نوابغ تاريخ سياسی و تحولات اجتماعی بشر است. اگر اوضاع اجتماعی و سياسی در نظر باشد، هيچ يك از سازندگان تاريخ و آفرينندگان حوادث خطير با او برابری نمي‌كنند، نه اسكندر و سزار، نه ناپلئون و هيتلر، نه كوروش بزرگ و چنگيز، نه آتيلا و امير تيمور گوركان، هيچ يك را با وی مقايسه نتوان كرد. همه آنان به قوی نظامی و جنگ‌جويان با افكار عمومی ملت خود متكی بودند در صورتی كه حضرت محمد با دست تهی و با مخافت
(= ترس) و عناد محيط زندگانی به ميدان تاريخ قدم نهاد.
شايد بشود قوي‌ترين مرد قرن بيستم لنين را در برابر وی گذاشت كه پشتكار، چاره‌انديشی، خستگي‌ناپذيری و عدم انحراف از مبادی عقيدتی خويش قريب بيست سال (۱۹۰۵-۱۹۲۴) فكر كرد، چيز نوشت، حركت‌هی انقلابی را از دور اداره كرد و يك لحظه از مبارزه باز نايستاد تا نخستين حكومت كمونيسم را بر رغم موانع داخلی و خارجی بر رغم شرايط نامساعد طبيعی و اجتماعی در روسيه برقرار ساخت. ولی بايد اعتراف كرد كه نيم قرن نهضت انقلابی پشت سر خود داشت، صدها هزار ناراضی و انقلابی از وی پشتيبانی مي‌كردند و باز با اين تفاوت فاحش كه سراسر زندگانی وی با محروميت و زندگانی زاهدانه سپری شده است.
اين امر طبيعی است كه پس از مرگ هر شخص متعين افسانه‌ی در باره او درست مي‌شود. و پس از مدتی جنبه‌هی ضعف او فراموش و جنبه‌هی خوب او بازگو مي‌گردد. بسی از هنرمندان و متفكران از حيث موازين اخلاقی در وضع ناپسندی قرار گرفته است. ما نمي‌دانيم خواجه نصير‌الدين طوسی چه تدابيری به كار بسته است تا به مقام وزارت هلاكو رسيده است، تدبيرهايی كه غالباً با ضابطه‌هی اخلاقی جور نبوده است ولی آثار علمی او، او را يكی از مفاخر ايران قرار داده است.
پس اگر تصورات، پس از فوت قائدی روحانی به كار افتد و بری وی مكارم و فضايل بي‌شمار بسازد جی تعجب نيست ولی اشكال كار در اين است كه اين امر در حدود معقول و موجه باقی نمانده و شكلی بازاری و عاميانه و شايسته تمسخر به خود مي‌گيرد.
تولد حضرت محمد مثل تولد ميلياردها نوزاد ديگر صورت گرفته و كمترين اثری و حادثه‌ی روی نداده است، اما تب معجزه‌سازی، مردم را به تخيلات در افسانه‌ها كشانيده است. از تولد حضرت شكافی در ايوان مداين پديد آمد و آتشكده فارس خاموش شد.
آيا اين اثر طبيعی و ذاتی تولد حضرت رسول است يا امری خارق‌العاده و به منزله اخطاريست از جانب خداوند؟
به حكم عقل و برهان حسی و رياضی هيچ معلولی بدون علت نيست تمام رويداهی جهان هستی خواه طبيعی و خواه سياسی و اجتماعی معلول عللی هستند، گاهی اين علل آشكار است. آفتاب مي‌تابد، گرمی و نور كه خاصيت ذاتی اوست حاصل مي‌شود، آتش مي‌سوزاند، مگر اين كه عايقی مؤثر مانع خاصيت ذاتی او شود. آب به سراشيبی مي‌رود مگر آن كه نيرويی جبراً و قسراً (جبراً كسی را به كاری وادار كردن) آن را بالا برد. گاهی علل حوادث آشكار نيست و بايد بدان پي‌برد. چنان كه بسياری از رويدادها سابقاً معلوم نبود و بشر به كشف آن پی برده است مانند رعد و برق يا بروز امراض و راه علاج آن.
ميان تولد نوزادی در مكه و خاموش شدن آتشكده‌ی در ايران هيچ گونه رابطه عليّت وجود ندارد.
اگر طاق كسری ترك برداشته است بايد معلول نشست كردن ديوار آن دانست. اما مؤمنان معجزه تراش آن را يك نوع اخطاری از جانب خداوند مي‌گويند. يعنی خدا مي‌خواهد به ساكنان تيسفون و مخصوصاً به پادشاه ايران بگويد امر مهمی در شرف ظهور است يا به مؤبدان و نگهبانان آتشكده فارس بفهماند كه مردی امروز پی به عرضه حيات گذاشته است كه راه و رسم آتش‌پرستی را برخواهد انداخت.
اما پادشاه ايران يا پيشوايان زردتشتی چطور ممكن است ترك خوردن طاق و خاموش شدن آتش را علامت تولد طفلی بدانند كه چهل سال بعد به دعوت اسلام برمي‌خيزد؟
خداوند حكيم و دانا چرا متوقع است كه مردم ايران چهل سال قبل از بعثت حضرت رسول از بعثت وی باخبر شوند؟ سير در اوضاع عربستان قبل از بعثت نشان مي‌دهد كه خود حضرت رسول هم از اين كه وی مبعوث خواهد شد خبر نداشت.
اگر خداوند قادر مي‌خواست تولد حضرت محمد را حادثه‌ی بزرگ و غير مترقب جلوه دهد چرا در خانه كعبه كه محل ظهور اسلام است شكافی پديد نيامد و بتان بي‌جان از جايگاه خود فرو نريختند كه لااقل تنبهی (= هوشياری و بيداري) بری قريش باشد و اخطار او مؤثرتر از خاموش شدن آتشكده بشود؟ چرا مقارن بعثت معجزه‌ی ظاهر نشد كه تمام قريش را به ايمان كشاند و سيزده سال رسول محبوب او مورد آزار و عناد قرار نگيرد؟ چرا در دل خسرو پرويز فروغی نتابيد تا نامه حضرت را پاره نكند، هم خود ايمان آورد و هم به تبعيت او بر سراسر ايران نور اسلام بتابد و بدون جنگ قادسيه و نهاوند شاهنشاهی ايران زير پرچم اسلام درآيد؟
سال‌ها پيش از اين از نويسنده بزرگ فرانسه “ارنست رنان” كتابی تحت عنوان “زندگانی عيسي” خواندم كه در آن با مهارت يك نقاش چيره دست سيمی روشن و زنده‌ی از حضرت مسيح ترسيم شده است. چندی بعد كتاب ديگری از نويسنده موشكاف آلمانی “اميل لودويك” به عنوان “پسر آدم” به دستم افتاد كه به قول خود او با فقدان مدارك تاريخی قابل اعتماد و با نداشتن تصويری از عيسی، شخصيت وی را به گونه‌ی موجه و روشن نشان داده است.
من در اين مختصر داعيه ترسيم ۲۳ سال از عمر ۶۳ ساله حضرت محمد را ندارم و بدون تواضع دروغين نه موهبت و ظرافت فكری “رنان” را در خود مي‌بينم و نه شكيبايی كافی و نيروی تحقيق “اميل لودويك” را تا بتوانم شخصيت قوی و قدرت روحی مردی را ترسيم كنم كه مانند لنين حادثه‌آفرين‌ترين موجود تاريخ بشريتش بايد خواند، با اين تفاوت كه پشت سر لنين حزبی نيرومند و مؤثر قرار داشت ولی محمد با دست خالی و يارانی بسيار معدود، پی به ساحت (= صحنه، ميدان) تاريخ گذاشت و يگانه وسيله كار او قرآن بود و قرآن. نه، من نه در خود چنين شكيب را سراغ دارم و نه آن همت را كه با امواج كوه پيكر و مقاومت‌ناپذير خرافات به ستيزه برخيزم. قصد من از اين مختصر بيرون كشيدن خطوطی چند و بيرون انداختن شبحی است كه از خواندن قرآن و سير اجمالی پيدايش اسلام در ذهنم پديد آمده است، راست و صريح‌تر بگويم:
يك انديشه يا ملاحظه روان‌شناسی مرا به نگاشتن اين يادداشت‌ها برانگيخته است و آن بيان اين مطلب است كه در تحت تأثير عقيده خرد و ادراك آدمی از كار مي‌افتد. چنان كه مي‌دانيم عقايدی از طفوليت به شخص تلقين شده و زمينه انديشه‌هی او قرار مي‌گيرد و آن وقت مي‌خواهد همه حقايق را به آن معتقدات تلقينی كه هيچ مصدر عقلايی ندارد منطبق سازد. حتی دانشمندان نيز به جز عده‌ی انگشت شمار به اين درد دچارند و نمي‌توانند قوه ادراك خود را به كار اندازند و اگر هم بتوانند به كار اندازند بری تأييد عقايد تلقينی است. بشری كه وجه امتيازش قوه ادراك است و با قوه ادراك مسائل رياضی و طبيعی را حل مي‌كند، در امور عقيده‌ی خواه سياسی و خواه دينی پی روی عقل و حتی مشهودات مي‌گذارد.

۱۳۹۰ مهر ۱۶, شنبه

آیه اختلاس

لحضاتی پیش آیه اختلاس بر من نازل شد که به شرح زیر است :
اِحتـَمـِلَ یَحتَمِلُ اِحتِمال اِکتَشَفُ ،یَکتَشِفُ اِکتِشاف اِختَلِسَ یَختَلِسُ اِختِلاس مُتَصِلَ یَتَصِلُ اِتِصال لا مُنفَرِدُ یِنفَرِدُ اِنفِراد بَل اِجتَمَعُ یَجتَمِعُ اِجتماع مِنَ المومِنینَ والمومنات فِی الولایتَ الایران بِالریاسَتِ مُلا .

روز جانی کودک بر همه کودکان مبارک

امروز را به تمامی کودکان ایران وجهان تبریک گفته و آرزوی داشتن ایرانی آزادکه در آن هیچ کودکی گرسنه سر بر بالین نگذاشته ،هیچ کودک کاری در چهار راهها و هیچ والدینی را شرمنده کودکانش نبینیم و در ایران محیط وفرهنگی  حکمفرما شود که کودک آزاری به مرگ کودکی منجر نشود وهیچ کسی را در فکر ازدواج با کودک 9 ساله یافت نکنی .

۱۳۹۰ مهر ۱۵, جمعه

نمونه های اسلامی بعضی چیزها

دونده اسلامی
شناگر اسلامی 
 نظامی اسلامی

متفکر اسلامی 
خبر نگار اسلامی 
فسیل اسلامی 
کارمند اسلامی 
خوش تیپ اسلامی 
و در نهایت بیداری اسلامی 









۱۳۹۰ مهر ۱۴, پنجشنبه

اگه می گفتند فردی با مشخصات زیرپدر شماست چه می کردید

مثلا می شنیدید مردی در یک روز گردن 700 نفر را با شمشیر زده،همیشه در جنگ است و می خواهد جهان را حکمرانی کند ، با زنان شوهر مرده در جنگ ازدواج می کندو همزمان تا 5 همسر دارد،اگر می گفت  با دختر 9 ساله می توان ازدواج کرد وبکند،بگوید کلام من بدون عیب ونقص بوده واز جانب خداست، اگر بگوید باید عقاید مرا بی چون وچرا قبول کرده فرامین مرا اجرا کنیدوکتابی بنویسد وبگوید حتما از این نوشته ها باید پیروی کنید ، اگر بگوید من از کسی فرمان می گیرم که جهنمی از آتش دارد و شما را در آن می سوزانم ،اگر بگوید شما که خانواده من هستید از همه مردم والاترید،به دخترانش به اندازه نصف پسرانش اهمیت داده وسهم بیشتری را نصیب پسران کند،اگر با خدمت کار منزلتان همخوابگی داشت می توانید به عنوان پدر قبولش کنید؟

۱۳۹۰ مهر ۱۳, چهارشنبه

سرها در گریبان است

نمی دونم چرا مردم ایران اینجوری شدند ،انتخابات را به نفع خودشان دزدیدند،جوانان را در خیابان کشتند،در زندان تجاوز کردند،زندانها را از روشنفکر وفعال پر کردند،به خانواده زندانیان وکشته شدگان رحم نکردند،بدون حکم دادگاه زندان وحبس خانگی وممنوع الخروج کردند،پول ایران را به یغما برند و در عین حالی که مردم ایران نیازمندند به هر ننه قمری کمک مالی کردند،منابع وذخائر ایران را به بهای ناچیز فروختند،مجسمه مشاهیر وعلمای ایرانی که به عنوان سرمایه ای فخر ایران محسوب می شدند را از خیابانها بر چیدند،بناهائی که تاریخ تمدن ایران را گواهی می داد تخریب کردند،شبانه روز گوش ها را با اراجیف پر کردند،دزدها را بر مسند کار گذاشتند وسرمایه مردم را در جیب خود کردندو اختلاسهای نجومی کردند ومی کنند ،به جرم ایران دوستی وملی گرائی جفاها کردند وآب هم از آب تکان نخورد انگارمردمان سرزمین پارس سرها را در لاک خود برده اند، آری سرها در گریبان است وبه یاریت نمی آیند که سرما سخت سوزان است  

آخوند موجودی که همه جا هست

دین ابزاری است در دست عده ای برای مکیدن خون عده دیگر که انواع مختلف دارد ولی نظر من از نوع اسلامی است چرا که صابون پیروان این دین به تن ما ایرانیان خورده ،خلاصه اینکه بااین وسیله که به مانند تیغی بر پیکر استخوان را هم می لرزاند در دست موجودی است به نام آخوند که مغزش پر شده از خرعبلاتی مربوط به 1400سال پیش که با فرهنگ عرب بادیه نشین عجین شده و می خواهد بر دنیای مدرن امروزی بتازد البته این یک نوع واکنش است همچون واکنش های شیمیائی که به کاتالیزور نیاز دارد و کاتالیزورش از عناصری به نام افراد امی وکوته ذهن ومتحجر تشکیل شده است.حکومت جهل وجور آخوندی به خوبی توانسته بر این واکنش تسلط یابد البته ابتدا با محک زدن جامعه با خرافاتی که از اصحاب رسانه ای و اجتماعی تولید می شود زمینه را بر انجام آن فراهم می کند و سایه شوم خود را بر سر آن انداخته تا به منافعی برسد .خلاصه اینکه با دستاویز قرار دادن ابزار دین با فاکتور باور غلط وکور کورانه مردم توانسته اند بر تمامی ارکان تسلط یابند و هر زمان ودر هر مکان خود را داخل کرده تا بتوانند بیشترین بهره را ببرند از زمان تولد با اذان خواندن در گوش نوزاد شروع شده، برای ازدواج باید باشند تا پیمان زناشوئی مشروعیت پیداکند در طول زندگی فرامین را دیکته کرده ودر زمان مرگ نیز باید نماز میت را بخوانند تا دفتر زندگی افراد را به زعم خودشان صحیح ببندند ،پس می بینیم در تمام امور دخالت داشته و به آزادی انسانها اهمیتی نمی دهند ومعتقدند آنها چون از شعور کامل بهره ندارند باید همه جا باشیم پس می توان گفت آخوند موجودی است که همه جا هست.

۱۳۹۰ مهر ۱۱, دوشنبه

فرازی از بیانات مقام عظما در خصوص کش

عزیزان من، آحاد،کش دادن بعضی امور همچون اختلاس چون ریشه در بند تنبان نظام دارد به صلاح نیست ولذا کش دادن این اموربه چند دلیل قابل ادامه دادن نیست اول اینکه بر قیمت کش اثر گذاشته وثانیا اگر کش زیادی دادید چون بند تنبان کشور به کش تنبان ولایت وهمچنین به بند تنبان آقا امام زمان وصل می شود اگر پاره شد سه تنبان از پای در آمده وقابل جبران نیست پس کش ندهید.بگذارید مسئولین خودشان به کش دادن برسند ،ما موضعمان در قبال کش مستحکم است ولی دشمن به سر کردگی آمریکای جهانخوارت واسرائیل وM6انگلیس می خواهند این کش پاره شود.

کشف اختلاس و دستگیری عوامل توسط حیدر 007ونتیجه اش برای مردم

سربازان امام زمان به سر کردگی حیدر 007نه تنها به امور اخروی و امام زمان که شامل تیمار اسب آقا وتیز کردن شمشیرایشان و ثبت نام وگزینش اصحاب ویاران ایشان می شود می رسند بلکه در کشف بسیاری از تخلفاتی که درداخل وخارج  نظام ناب محمدی روی می دهد هم نظارت کامل دارند البته با کمی تاخیر ولی جالب اینکه نسبت به دستگیری عوامل زود اقدام می کنند وعلت والعلل ها هم معین است مثلا در اختلاس اخیر پس از اینکه گند کار در آمد حیدر 007 جلوی دوربین ظاهر شد و گفت ما می دانستیم و سریعا دستگیر کردیم وهر نقصی هم که بوجود می آید به پای جریان انحرافی می گذارند ومثلا می گویند عواملی از جریان انحرافی خاوری را فراری دادند که انها هم دستگیر می شوند ،البته چون مسئله روتینی است و می دانم مصلحی بعدا چه خواهد گفت حالا می گویم مطمئن باشید می گوید مسئله اختلاس توسط اسرائیل وآمریکا وسرویسهای اطلاعاتی انگلیس طراحی شد و در اقدامی مداخله جویانه توسط دولت کانادا آموزش های لازم در حضور هیلاری کلینتون در منطقه ای نظامی به خاوری داده شد و با برنامه ریزی و راهبری جریان انحرافی با یک فروند هواپیمای مخصوصی که بعدا افشا خواهیم کرد به  داخل ایران آورده شدولذا رهبر فرزانه هم فرمودند دستان قطع شود که می کنیم .
خلاصه این ماجرای اختلاس و مسائل مربوطه است که با قربانی کردن افرادی زیر دست پرده ای بر دزدی های بزرگ تر می کشند و نصیب مردم هم چیزی جز فقر وبی پولی ومیتینگ های کوچه وبازاری برای شمردن تعداد صـِفرهای مبلغ اختلاس شده نیست .

اختلاس را ولش کن ،بچسب به اهل بیت وائمه وامور اخروی

این روزها سراغ هر سایتی یا هر خبرگزاری  که بری صحبت از اختلاس 3000میلیاردی است ومسائل حاشیه ای ودائما یا دارند دست هم را رو می کنند ویادستان آلوده به پول کثیف را قطع می کنند وخلاصه همه چسبیدند به مسائل مالی ودنیوی وهیچ کس به فکر آخرت نیست وانگار همه فراموش کرده اند ما کارهای واجب تری داریم وباید به چند دلیل این موضوع را فراموش کنیم ،اول اینکه پول مثل چرک کف دسته وباید بندازین دوردوم اینکه اگه پولی هم بردند کس غریبه ای که نبرده انگار پیش امام زمانه چرا که این دولت خود را سرباز امام زمان دانسته وکلیه اصحاب این دولت هم از این قماشند وحتما در راه رساندن به آقا امام زمان و در راه اسلام  خرج می شه مثلا گیرم پسر آقای خاوری آژانس مسافرتی در بلاد کفر داره اگر او در سال حتی یک مسافر را به مکه بفرسته سوابش بیش از این پولهاست وسوم اینکه از بس چسبیدیم به پول ومال دنیا از فکر آخرت وائمه واهل بیت دور شدیم وچه چیز از این بدتر می خوام ببینم این مدت چند نفر از ما به یاد ورود حضرت معصومه به قم بودید؟چند نفر به دعای روحبخش کمیل رفتید ؟می دونم به جای اینکه برید تومساجد نشستید اخبار 20:30 را ببینید و از یاد خدا دور شدیم  نمی بینید هر روز دولت خدمت گزار داره این مراسم را پر رنگ تر می کنه ؟فکر کردید اینها خدمت نیست؟وچهارم اینکه یه حیدر 007 داریم که سه سوته همه را دستگیر می کنه وپنجم که از همه مهمتره مقام عظما امر فرمودند موضوع را رسانه ای نکنید ومی دونید که کلام ایشان از طرف خداست وموجبات رضایت آقا امام زمان را هم فراهم کرده از اینها گذشته یه مادر مرده را هم گرفتند و یه نفر را هم فراری دادند تا تمام بلاها وچوب ها را  بر سرشان فرود آورند ،پس بهتره مردم فقط به فکر شب اول قبر واین مسائل باشند.

۱۳۹۰ مهر ۹, شنبه

اسلامگرایان خودخواه ترین قوم

اسلام با محمد پایه گذاری شد که دینش را بهترین وکاملترین دین می دانست و دیگر ادیان وکتب متعلق به آن ادیان  را تحریف شده دانست ولی کلام وکتاب خودش را اختلال ناپذیر معرفی می کرد طرفداران ادیان دیگر را دوزخی وحامیان خود را بهشتی ،با وجود جملاتی از وی که مدعی اند وی دین را اجباری نمی دانست همه جای قرآنش دین اسلام را بر همه تحمیل می کرد واگر قومی نمی پذیرفتند به جنگشان می رفت و تبعیض نژادی را به طور جد پیگیری می کردتا جائی که از پیروان ادیان دیگر که در بلادش زندگی می کردند باج می گرفت،اجازه ازدواج با زنان دیگر ادیان را به مسلمانان می داد ولی عکسش را خلاف می دانست ،اهل خانه اش را از دیگران والاتر می دانست که اشاره ام همان اهل عباست ،ادامه دهندگان راهش را از افراد نسبی خود بر می گزیدو به دیگران اجازه چنین کاری را نمی داد،کشتن غیر مسلمان از جانب وی در کلام وحتی قرآن وی به خوبی مشهود است ،به برده داری اهمیت می داد چرا که در احکام اسلامی ازدواج با برده را مجاز می داند که خود گواه  تاکیدش بر برده داری بود ،این رویه بعد از او نیز قوت داشت وتا بحال مسلمانان بر این امور پافشاری می کنند زیرا شاهدیم مسلمانان به اعتبار فتاوی بزرگان دینشان همان رویه ها را در پیش رو دارند دلیلش حملات تروریستی است که پوششی اسلامی به آن داده و به این حملات لقب شهادت طلبانه می دهند به واسطه اینکه محمد گفته دینم کاملترین است به همه ادیان وعقاید حمله کرده ولی به کسی اجازه انتقاد نمی دهند و از طرفی می توانی از دینی دیگر به اسلام داخل شوی ولی بیرون زدن از اسلام چیزی جز مرگ را سزایش نمی دانند و به راحتی به دیگران مفسد می گویند چرا که عقاید خود را عین درستی وپاکی می دانند و خلافش را کفر می خوانند،برای زن ومرد تفاوتی معادل نیم می دهند چرا که عقل زن را کمتر از مرد دانسته و او را اسیر  احساسات می دانندو این بهانه ای شده بر عقب راندن زن از جامعه ،در کل هر جا ودر هر عرصه ای پای می نهی اثراتی از تحجر و عقب ماندگی می بینی و میلشان به سنت 1400ساله ای است که با دنیای مدرن امروزی در تناقض است ،از این موارد بسیار است که شمه ای از خود خواهی مسلمانان  را مبرهن می کند.